شادی حقیقی چیست و چطور میزان آن را افزایش دهیم؟

شادی حقیقی چیست و چطور میزان آن را افزایش دهیم؟

شادی حقیقی را با کمک چشم اندازهایی از روانشناسی مثبت گرا کشف کنید 

 

 

این مقاله به شما کمک میکند تا خلاصه ی مفیدی از یافته های مارتین سلیگمن در حوزه روانشناسی مثبت گرا را بدست آورید و روش های کاربردی در جهت افزایش شادی حقیقی را به شما ارائه خواهد کرد.

 

♦ مغز ما به شدت بدنبال لذت و فرار از درد است.

 

وقتی ما احساس خوبی به چیزی داریم، کمترین میزان مقاومت را بخرج میدهیم. وقتی مقاومتی وجود نداشته باشد یعنی حال خوب در هر کاری که در حال انجام آن هستیم جاری میشود.

وقتی در یک جریان ملایم در حرکت هستیم اطرافیان ما هم حس و حال بهتری خواهند داشت و در نتیجه تعارض های کمتری بوجود خواهد آمد. خلاقیت بیشتر، نوآوری، و همکاری بیشتری رخ خواهد داد و هر چه که شما بیشتر در فعالیتی غرق شوید به همان نسبت دیگران نیز آرامش و غرقگی بیشتری خواهند داشت.

 

 

 

مارتین سلیگمن بعنوان مطرح کننده و نظریه پرداز روانشناسی مثبت نگر بر این باور است که ما دو روش غریزی و ذاتی برای درک شادی در زمان حال پیش رو داریم:

 

لذت ها و قدرشناسی ها

 

در ادامه بصورت کامل به بحث و تبادل نظر در مورد لذت ها و قدرشناسی ها می پردازیم و تلاش میکنیم تا تعاریف جدیدی از این مفاهیم را ارائه دهیم:

 

3 روش افزایش میزان لذت 

لذت ها احساس هایی همانند راحتی، شادابی و نشاط، هیجان فزاینده و ارگاسم را بهمراه دارند. ولی این لذت ها میتوانند کوتاه مدت و موقتی باشند و برخی از آنها میتوانند با عواقب منفی و ناخوشایندی نیز همراه باشند.

لذت ها بخش جذاب زندگی ما هستند و هدف سلیگمن این نیست که لذت های زودگذر را از زندگیمان حذف کنیم بلکه روش هایی را پیشنهاد میکند که ما بتوانیم این لذت ها را به حداکثر برسانیم.

 

1- سعی نکنید لذت بردن به عادت شما تبدیل شود 

شرایطی را در نظر بگیرید که بمقدار کافی از غذای مورد علاقتان دریافت نمی کنید؟ حال شرایطی را در نظر بگیرید که به اندازه کافی و حتی بیشتر از آن غذا را دریافت کرده اید و دیگر رغبتی برای خوردن آن ندارید.

غرق شدن افراطی و مکرر در یک لذت باعث کاهش میزان لذت شما در هر بار تجربه کردن آن می شود. اگر هر بار که خواستید بتوانید آن را داشته باشید و برای شما تکراری شود یعنی به یک عادت برای شما تبدیل خواهد شد.

آیا به فنجان چای که هر روز و از روی عادت نوش جان میکنید توجه کرده اید که تنها به یک عادت تبدیل شده است؟

آیا به آهنگ جدید که خیلی دوستش دارید و بارها و بارها آن را گوش کرده اید فکر کرده اید؟

انجام 2 مورد فوق چقدر برای شما لذت بخش است؟

از شما میخواهیم به موسیقی مورد علاقتان تا آنجا گوش کنید که دیگر لذت قابل توجهی از شنیدن آن نمیبرید؛ اینجا همان حد آستانه و تحمل شماست. هدف شما بایستی پیدا کردن مدت زمان و مدت تکراری است که برای شما بهینه است و همچنان آن فرآیند برای شما تازه و لذت بخش است.

 

برای رسیدن به شادی بیشتر بایستی تلاش کنید تا آنجا که میتوانید فعالیت های لذت بخش را در زندگی خود بگنجانید ولی نکته ی بسیار مهم این است که مدت زمان بین تکرار آن را بیشتر کنید 

 

♦ بگونه ای انجام فعالیت هایتان را برنامه ریزی کنید که تا قبل از محو شدن اثر لذت آن بتوانید لذت دیگری را به خودتان هدیه بدهید.

 

2- آگاهانه؛ عمیق لذت ببرید 

هر چه میزان آگاهی و خودآگاهی شما نسبت به لذت هایی که درک میکنید بیشتر باشد به همان نسبت لذت شما عمیق تر خواهد بود و تجربه خوشایندتری خواهید داشت.و این همان شادی حقیقی است.

لذت عمیق یعنی توجه بیشتر داشتن نسبت به لذتی است که تجربه میکنید. اگر در حال گوش دادن به یک موسیقی هستید تمام توجه خود را به آن معطوف کنید و تمرکز کنید و همراه با موسیقی حس بگیرید، همخوانی کنید و صدای خود را رها کنید، آن لحظات را به خوبی به حافظه خودتان بسپارید و با انجام حرکاتی شادی آفرین لذت بیشتری را درک کنید.

بر اساس مطالعات انجام گرفته توسط بریانت و وروف، سلیگمن توانست چهار روش فهمیدن لذت را مطرح نماید:

  • پذیرایی کردن ( تحسین کردن و خوش آمد گویی)
  • تشکر کردن ( قدرشناسی و شکر بابت لذت دریافت شده)
  • متحیر شدن ( در اعجاز ان لحظه غرق شوید)
  • خوشگذارنی کردن ( حس و هیجان خودتان را تشدید کنید)

 

روش های بسیار زیادی برای افزایش میزان درک از لذت وجود دارد که شامل به اشتراک گذاشتن آن تجربه با دیگران، به ذهن سپردن و قلاب کردن آن خاطره در ذهن، تحسین و تمجید از خودتان بابت فراهم آوردن حس لذت در آن لحظه و در زندگی است.

 

3- با تمرکز بیشتری لذت ببرید 

بهنگام نوشیدن چای به میزان داغی چای، شیرینی قند یا نبات، رنگ چای، طعم و عطر چای و کسی که چای را برای شما آورده است و حتی در هنگام درست کردن چای به فرآیند درست کردن آن دقت کن و تمرکز کافی را بخرج بده و بعد از خوردن چای از طعم و مزه ی آن متحیر شو و آن را به زبان بیاور و مزه اش را با خوبی به ذهن بسپار.

بخش اعظمی از فعالیت های انسان بدون تمرکز و توجه صورت میگیرد چون به یک عادت تبدیل شده اند؛ عادت یعنی اینکه ذهن شما به صورت ناخودآگاه و با پائین ترین سطح تمرکز و توجه آن را بصورت اتوماتیک انجام میدهد زیرا این وضعیت قبلا در ذهن شما ذخیره شده است.

زندگی بر روی خلبان خودکار یعنی از دست دادن بسیاری از لذت ها، فرآیندهایی معمولی و روزمره که دیگر لذتی برای ما ندارند.

 

توجه عمیق و آگاهانه به فعالیت ها یک راه حل بسیار کاربردی برای افزایش میزان لذت در زندگی شماست. این راهکار میتواند شما را به مرحله ای برساند که تک به تک فعالیت های زندگی برای شما لذت بخش و خوشایند باشند.

مطالعه مقاله   چگونه صدای سرزنش و انتقاد درون را مدیریت کنیم؟

خوردن کیک محبوب تان وقتی که چشم شما بر روی صفحه موبایل است حالتی را بوجود می آورد که میزان لذت بردن شما اندک خواهد بود.

خوردن همان کیک وقتی که شما به جای صفحه موبایل به بو، رنگ، طعم، بافت و مزه ی کیک در دهانتان توجه میکنید و به همان نسبت آن را بخوبی در مغزتان تجربه می کنید حالتی کاملا متفاوت از قبلی است.

هر زمان که شما مضطرب هستید و میزان استرس در شما بالاست به همان نسبت میزان لذت شما از انجام فرآیندها کاهش می یابد.

 

اگر میخواهی لذت هر چیزی را درک کنی اندکی قبل از آن مکث کن و خوب به آن نگاه کن و فکر کن و بعد با تصویری که از نحوه انجام آن ساختی، شروع به لذت بردن کن.

 

تفاوت بین لذت ها و حشنودی (رضایتمندی)

در ادامه به بحث در مورد قدردانی و خشنودی می پردازیم.

همانند لذت ها، قدرشناسی ها جزء فعالیت های بسیار لذت بخش هستند ولی ممکن است که همیشه بخودی خود باعث ایجاد حس لذت بصورت عادی نشوند. در حالیکه لذت ها به تفکر اندکی نیاز دارند ولی قدردانی و قدرشناسی به تفکر و تفسیر و تحلیل کافی نیاز دارند. خواندن یک کتاب جذاب، رقصیدن، انجام ورزشی که دوست دارید و غرق شدن در گفتگو با یک فرد خوش صحبت نمونه هایی از قدردانی کردن از لذت هاست.

 

اگر شما قدر فعالیت ها و کارهایی را که انجام میدهید را بدانید زمان خواهد ایستاد، خودآگاهی ما محو میشود و ما غرق در آن فعالیت می شویم؛ و این همان شادی حقیقی است.

 

در واقع قدردانی و قدرشناسی ماندگاری بیشتری نسبت به لذت دارد و دیرتر به یک عادت خوشایند رفتاری تبدیل می شوند.

لذت شامل غرق شدن در احساس ها و دریافت هیجان هاست ولی قدردانی برقراری ارتباط با سطوح بالاتر از وجود ماست که همان نقاط قوت شخصی و ارزش های ماست.

از نقطه نظر سلسله مراتب نیاز های مازلو، لذت ها همان رضایتمندی از رفع نیازهای اساسی علی الخصوص نیازهای بیولوژیکی هستند.

ولی قدردانی نتیجه رضایتمندی از نیازهای رده بالاتر همانند نیازهای ذهنی، نیاز به زیبایی، یافتن خود واقعی و تعالی درونی است.

 

ورود به حالت غرقگی (در جریان بودن)

در حالت غرقگی احساسات مثبت را احساس نمیکنیم چون بر روی کارمان متمرکز هستیم، هدف مشخص و واضحی داریم، زمان را احساس نمیکنیم و در فعالیتی عمیق غرق هستیم. و جالب تر اینکه خودمان را فراموش و درگیر فعالیت میشویم.

قدردانی میتواند حالت غرقگی را در ما ایجاد کند ولی بر خلاف لذت، قدردانی نیازمند مهارت و تلاش است. با اینکه لذت ها بسادگی و یا سرعت بوجود می آیند ولی قدردانی با انجام نقاط قوت ما شکل میگیرد و پدید می آید. شاید ندانیم که ما بیشتر اوقات به جای اینکه دنبال رشد و تمرکز بر روی رشد باشیم بدنبال لذت میگردیم.

چالش اصلی این است که هیچ راه میانبری برای قدردانی وجود ندارد؛ زیرا نیازمند تلاش و تمرین مداوم بر روی نقاط قوت هستند. ساختن نقاط قوت اینچنینی نیازمند انتخاب آگاهانه است: آیا میخواهی آنها را فرا بگیری؟ آیا میخواهی آنها را بسازی؟ و اینکه کی میخواهی از آنها استفاده کنید

 

♦ شادی حقیقی وجود داره فقط کافیه درکش کنی

 

نقاط قوت ذاتی ات را بشناس

سلیگمن 2 ویژگی نقاط قوت را بیان میکند:

1- نقطه قوت یک ویژگی و یک حالت است، حالتی روانشناختی که میتوان در موقعیت های مکانی و زمانی مختلف آن را مشاهده نمود.

2- استفاده از نقطه قوت بایستی در جای خودش باشد تا ارزشمند باشد. نقطه قوت حالتی است که نیازی به توجیه بیشتر و تایید ندارد.

تفاوت دیگر بین لذت و قدرشناسی این است که بر خلاف لذت، قدرشناسی بخاطر دریافت هیجان مثبت انجام نمیگیرد.

بر اساس این تحقیقات سلیگمن توانست 24 نقطه قوت قابل سنجش و یاد گرفتنی را مشخص نماید که به شرح زیر می باشد:

خلاقیت                                   کار تیمی

کنجکاوی                                 بیطرفی

تفکر انتقادی                            رهبری

عشق به یادگیری                     بخشندگی

دیدگاه و چشم انداز                  فروتنی

شجاعت                                جسارت

پشتکار                                  خود کنترلی

صداقت و یکپارچگی                 تحسین زیبایی و کمال

میل و رغبت                           قدرشناسی

عشق                                  امیدواری و مثبت اندیشی

مهربانی                               شوخ طبعی

هوش هیجانی                       معنویت و وفاداری

 

نقطه قوت خودتان را کشف کنید؟

دوست داری نقطه قوت های طبیعی خودت را کشف کنی؟

دو گزینه پیش رو داری:

1- به آدرس زیر برو و تست ورد نظر رو انجام بده و تا حد زیادی نقاط ضعف و قوت خودت رو شناسایی کن

2- در مورد دوره خودشناسی و شخصیت شناسی با نام انسان حرفه ای اطلاعات کسب کن و در صورت تمایل در دوره شرکت کن

 

نقاط قوت طبیعی خودت را به بازی بگیر 

سلیگمن بر این نکته تاکید داشت که هر یک از ما انسانها مجموعه ای از نقاط قوت مرکزی را داریم که آنها را نقاط قوت نمادین می نامند؛ که کشف این نقاط قوت یک فرآیند آموزشی و آموختنی است. این فرآیند بخوبی مشخص میکند که شما در مورد خودتان چه می دانید و از چه مواردی خبر ندارید.

مطالعه مقاله   استادی؛ مسیر تسلط بر خویشتن

این فرآیند شما را بخوبی راهنمایی میکند که زمان خودتان را به شکلی سرمایه گذاری کنید که تا بتوانید قدردانی را در خودتان تقویت کنید و شادمانی حقیقی را بخوبی تجربه کنید. این فرآیند بخوبی میتواند موارد فوق را برای شما اولویت بندی کند که چه مواردی در بالا و چه مواردی در پائین لیست قرار دارند.

البته ممکن است بخواهید در هر 24 مورد به سطحی از مهارت و تسلط برسید که به انسان ارزشمندتری تبدیل شوید. هر چه که به حقیقت خودمان نزدیکتر شویم به همان نسبت به دیدگاه واقعی تری از یک انسان میرسیم و میزان شادکامی ما بیشتر خواهد شد

 

نقاط قوت طبیعی تان را برجسته سازید

بنظر شما پیشنهاد سلیگمن برای افزایش میزان شادی حقیقی چه بود؟

اینکه از نقاط قوت و برجسته خود در حوزه های اصلی زندگی فردی و شغلی استفاده کنید. اگر با کمک آزمون فوق بتوانید 5 نقطه قوت اصلی خود را بشناسید در ادامه می توانید سوالات زیر را از خودتان بپرسید:

1- اگر در حال انجام کاری هستید از خود بپرسید در حال حاضر و در همین لحظه از کدام یک از نقاط قوت خودم استفاده میکنم؟

2- سه تا پنج روشی که میتوانم از نقطه قوت خودم به شکل آگاهانه استفاده کنم کدام ها هستند؟

 

ممکنه قبل از اینکه ادامه مقاله رو بخونی به سوالات زیر پاسخ بدی و اندکی بیشتر فکر کنی

 

سپس سوالات مشابهی در مورد زندگی شخصی خود بپرسید و به آنها پاسخ دهید.

هر چه تلاش بیشتری را معطوف مهارت های در حال رشد خود کنید قدرشناسی بیشتری را در زندگی دریافت میکنید.

 

بدنبال شادی حقیقی نگردید

اندکی صبر کنید. نفس عمیقی بکشید و آگاهانه فکر کنید. از اینکه این مقاله را می خوانید چقدر خوشحال هستید؟

اگر احساس خوشحالی نمی کنید پس چه احساس دیگری دارید؟؟؟؟

 

احساسات خود را به دقت تحلیل کنید و با خودتان صادق باشید، اگر احساس خوشحالی میکنید همچنان خوشحال بمانید.

 

همه ی ما انسانها نوعی گرایش فرهنگی و آداب و رسومی نسبت به شادکامی داریم. باور رایج این است که ما از خودمان انتظار داریم که همیشه شاد باشیم و اگر اینچنین نیست یعنی ما چیزی را از دست داده ایم.

حال برگردیم به سوال قبلی در مورد احساس شما نسبت به مطالعه این مقاله؛ اگر شما از خواندن این مقاله احساس شادی نمی کنید، آیا تنش و یا اضطرابی از خواندن این مقاله در خود احساس می کنید؟

آیا علائمی از استرس و فشار ذهنی و عاطفی در خودتان احساس می کنید؟

خوشحال نبودن یک چیز است و اینکه ما چطور با احساسات ناخوشایند ارتباط برقرار میکنیم یک چیز دیگر است.

تنشی که ما عمدتا در خودمان احساس میکنیم مربوط به این عقیده و باور بنیادین در ماست که ما همیشه بایستی شاد باشیم.

ولی چرا؟

چرا خوشحالی بایستی بعنوان یک ایده آل و هدف در زندگی روزمره ما در نظر گرفته شود.

در واقع زندگی پر از سختی، آزمون و خطا، غم و ناراحتی و درد است. در بسیاری از تجربیات ما از زندگی میتوان رنج و سختی را مشاهده کرد. اینکه انتظار داشته باشیم انسانها در اکثر لحظات زندگی شاد باشند آیا به نظر شما منطقی است؟

محققان شادکامی حقیقی به این نتیجه رسیدند که هر یک از ما انسانها نقطه عطف متفاونی در میزان شادکامی داریم. برای مثال کمتر از 25 درصد انسانها به صورت طبیعی خوشحال هستند؛ این افراد اینگونه متولد شده اند. 25 درصد دیگر از مردم تمایل شدیدی به افسردگی و منفی بافی دارند.

بنظر شما تمایل شدید ما انسانها به شادکامی و تلاش مضاعفی که انجام میدهیم که همیشه شاد باشیم نوعی سرکوب جنبه های تاریک زندگی بحساب نمی آید؟

آیا سرکوب این جنبه تاریک که همان سرکوب افسردگی است باعث همه گیر شدن و افسردگی بیشتر نمی شود؟

 

به جای شادکامی، دنبال رضایتمندی باشید تا شادی حقیقی را درک کنید

دکتر اندرو ویل در کتاب خود با عنوان شادکامی فی االبداهه معتقد است که بهتر است رضایتمندی را جایگزین شادکامی کنیم.

رضایتمندی نوعی خوب بودن با کلیت زندگی است. با کمک رضایتمندی ما بخوبی میتوانیم هر آنچه که هست را بپذیریم و با هر آنچه از مثبت و منفی که احساس میکنیم کنار بیائیم و پذیرش داشته باشیم.

اگر بخواهیم واضح تر بگونیم منظور ما این است گه ما نبایستی بدنبال یافتن راههایی برای افزایش میزان لذت، شادکامی و مثبت اندیشی در زندگی باشیم؛ بلکه بایستی بدنبال افزایش میزان رضایتمندی خودمان از زندگی باشیم؛ همان چیزی که این مقاله بدنبال رسیدن به آن است.

افراد مثبت اندیشی که احساسات مثبت دارند به احتمال 50 درصد کمتر مبتلا به حملات قلبی می شوند و عمر بیشنری دارند.

 

♦ بهتر است ما بدنبال یادگیری روش هایی باشیم که آگاهانه با احساسات منفی امان کنار بیائیم. و مهمترین نکته دانستن این موضوع است که بهتر است با شکست خوردن، افسرده شدن، مضطرب و عصبانی شدن و ترسیدن کنار بیائیم و آنها را بخش های طبیعی و واقعی از زندگی در نظر بگیریم.

 

اینگونه است که میتوانیم با پذیرش احساساتمان، میزان رنج و سختی خودمان را کاهش دهیم و شادی حقیقی را درک کنیم

همچنین پذیرش آنچه که در حال تجربه کردن آن هستیم به ما قدرتی میدهد که فضا را از حالت منفی به احساس و حالت مثبت تغییر دهیم.

اجازه دهید این مقاله را با گفته ای از جوزف کمپل در کتاب قدرت کلیشه به پایان ببریم:

 

راه و روش رسیدن به شادی حقیقی این است که ذهنتان را بر روی لحظاتی متمرکز کنید که حقیقتا شادکام هستید نه لحظاتی که هیجان زده هستید یا به اوج هیجان رسیده اید.

رسیدن به این توانایی نیازمند اندکی خود تحلیلی است. چه چیزی تو را خوشحال میکند؟ به همان بچسب؛ اصلا مهم نیست مردم چه میگویند. این همان چیزی است که به آن ” به جریان افتادن خوشبختی ” می گویند.

 

جالا نوبت شماست که در مورد شادی حقیقی برای ما بنویسید . . .

دیدگاه‌ها ۰